زنگ خطر و وضعیت نگران‌کننده در موزه سینما

موزه سینما نه مکانی برای نمایش اشیاء، که روایتگر روحِ سینمای ایران است، اما این روزها، آنچه در مدیریت این نهاد دیده می‌شود، نه تداوم میراث‌داری و احترام به فرهنگ، بلکه نشانه‌هایی نگران‌کننده از سیاست‌زدگی، بی‌تجربگی و انتصاب‌های غیرکارشناسی است.

مریم قربانی‌نیا نویسنده و منتقد سینما در یادداشتی نوشت: موزه سینمای ایران، در ذات خود فقط یک نهاد فرهنگی نیست؛ این موزه حافظه تاریخی بیش از یک قرن فرهنگ و هنر تصویری ایران است. جایی که هر پوستر، دوربین، لباس و تکه فیلم نگهداری‌شده در آن، بخشی از هویت فرهنگی این سرزمین را روایت می‌کند. موزه سینما نه مکانی برای نمایش اشیاء، که روایتگر روحِ سینمای ایران است، اما این روزها، آنچه در مدیریت این نهاد دیده می‌شود، نه تداوم میراث‌داری و احترام به فرهنگ، بلکه نشانه‌هایی نگران‌کننده از سیاست‌زدگی، بی‌تجربگی و انتصاب‌های غیرکارشناسی است؛ روندی که به‌سرعت موزه را از مسیر اصلی خود دور می‌کند.

در ماه‌های اخیر، تغییرات مدیریتی در این مجموعه موجی از پرسش و انتقاد در میان فعالان فرهنگی و اهالی سینما ایجاد کرده است. انتصاب‌هایی که به‌جای ایجاد امید به اصلاح و توسعه، بیشتر یادآور مناسبات محفلی و روابط شخصی‌اند. یکی از بحث‌برانگیزترین این تصمیم‌ها، انتصاب یکی از آقازاده‌ها در سمت «مدیر اداری و مالی موزه سینما» است؛ فردی که پیش از این، تنها تجربه اجرایی‌اش مربوط به مدیریت تالارها بوده است و هیچ پیشینه‌ یا دانشی در زمینه مالی، اداری یا حتی فرهنگی ندارد و تحصیلات او نیز گواه این مسأله است. واگذاری چنین جایگاهی حساس به فردی فاقد صلاحیت تخصصی، نه‌تنها با اصول شایسته‌سالاری مغایر است، بلکه نشان می‌دهد مدیریت کنونی موزه تا چه اندازه از ضرورت‌های حرفه‌ای اداره یک نهاد فرهنگی بیگانه است. وقتی مدیران بر اساس روابط شخصی انتخاب می‌شوند، نتیجه‌اش چیزی جز بی‌ثباتی و فرسایش اعتبار یک نهاد نیست.

موزه سینما جای آزمون و خطا نیست؛ این مجموعه باید با دقت، دانش و نگاه میراث‌محور اداره شود، نه با تکیه بر دوستی‌ها و ملاحظات بیرونی. همین نوع نگاه، امروز در بسیاری از تصمیم‌های مدیریتی موزه دیده می‌شود؛ تصمیم‌هایی که به‌جای تمرکز بر محتوا و مأموریت فرهنگی، به ظاهرگرایی و نمایش بیرونی گرایش دارند و نتیجه‌اش می‌شود بیرون کردن افرادی که سال‌ها دلسوزانه در آن مجموعه فعالیت کرده‌اند؛ موجی که مدیر اداری جدید به راه انداخته تا برای خود و مدیرعامل موزه، افراد شایسته و غیرهمراه را پاکسازی کند.

در کنار این انتصاب‌های پرسش‌برانگیز، نوع هزینه‌کرد منابع موزه نیز محل تأمل جدی است. در حالی که بخش بزرگی از آرشیو موزه هنوز به‌صورت کامل دیجیتال‌سازی نشده است و بسیاری از اسناد تاریخی نیاز به نگهداری تخصصی دارند، مدیریت جدید بخش قابل‌توجهی از بودجه محدود موزه را صرف برگزاری جشن‌ها، مراسم‌ها و رویدادهایی کرده است که نه دستاورد فرهنگی مشخصی دارند و نه با مأموریت اصلی موزه هم‌خوان‌اند.

در کنار این بی‌نظمی‌ها، وضعیت نگهداری آثار و جوایز سینمایی در انبار موزه نیز پرسش‌برانگیز است. بسیاری از جوایز، یادگارها و اشیای ارزشمند اهداشده از سوی سینماگران در شرایطی نامناسب و بدون حضور کارشناسان مرمت و موزه‌داری نگهداری می‌شوند. نبود نظام دقیق ثبت و آرشیو، موجب شده است که بخشی از این آثار در فهرست موجودی‌ها به‌درستی مستند نباشند و حتی زمزمه‌هایی از مفقود شدن برخی جوایز نیز به گوش برسد. چنین بی‌توجهی‌هایی نه‌تنها نشانه‌ای از ضعف مدیریتی، بلکه زنگ خطری برای اعتماد عمومی و شأن فرهنگی موزه‌ای است که قرار بود حافظ حافظه سینمای ایران باشد.

جشن‌های پرزرق‌وبرق و پرهزینه‌ای که بیشتر به یک یارکشی شبیه‌اند تا پاسداشت سینمای ایران. در برخی موارد، هزینه‌های چند صد میلیون تومانی برای یک شب مراسم یا مهمانی (مشخصاً جشنی که اخیراً تحت عنوان جشن عکاسان سینمای ایران برگزار شد) در حالی انجام شده است که موزه از تأمین نیازهای اولیه بخش پژوهش و آرشیو خود ناتوان مانده است. در چنین شرایطی، پرسش اصلی این است که فلسفه وجودی موزه سینما چیست؟ بزرگداشت سینما یا برگزاری جشن برای مدیران؟ آن هم در حالی که طبق شنیده‌ها قرار است بودجه جشنواره‌ها را محدود کنند؛ چرا که منابع کافی برای برگزاری آن‌ها وجود ندارد.

اهالی فرهنگ به‌درستی نگرانند که موزه در حال از دست دادن روح خود است. در حالی که جهان امروز در حال تبدیل موزه‌ها به مراکز زنده پژوهش و تعامل فرهنگی است، موزه سینمای ایران درگیر حاشیه‌های مدیریتی و برنامه‌های بی‌ثمر شده است. موزه سینما نیازمند مدیریتی است که سینما را بفهمد، تاریخ را بشناسد و اهمیت «اعتماد فرهنگی» را درک کند. مدیریت فرهنگی یعنی درک حساسیت فضاهایی که حامل حافظه تاریخی‌اند؛ یعنی آگاهی از این‌که هر تصمیم کوچک می‌تواند بر تصویری که نسل آینده از فرهنگ امروز ما دارد، اثر بگذارد. وقتی مدیران با این نگاه جای خود را به چهره‌های غیرمتخصص می‌دهند، نتیجه چیزی جز تضعیف اعتبار فرهنگی و فراموشی تدریجی میراث جمعی نخواهد بود.

زمان آن رسیده است که نهادهای بالادستی فرهنگی با نگاهی دقیق‌تر به مدیریت فعلی موزه بنگرند. موزه سینما نیازمند برنامه‌ریزی راهبردی، شفافیت مالی و بازگشت به مأموریت اصلی خود است؛ نه ادامه مسیر در سایه حاشیه‌ها و انتصاب‌های پرحرف‌وحدیث. موزه سینما، خانه سینماگران است؛ خانه تمام کسانی که سینما را به‌عنوان بخشی از حافظه ملی باور دارند و هیچ خانه‌ای با دیوارهای رفاقت و بی‌تدبیری استوار نمی‌ماند.

انتهای پیام/

کد خبر 1404081901369
دبیر مریم قربانی‌نیا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha